. . . بدون آزادی انتقاد، ستایش چیزی به جز چاپلوسی نیست - عروسی فیگارو
دریافت پیوند
Facebook
Twitter
Pinterest
ایمیل
سایر برنامهها
-
ادبیات جهان - بهترین رمان های سده بیستم
عطر : پاتریک سوسکین
در سال 1750، یک انسان روزگار ما نمی توانست یک هفته در پاریس دوام آورد، زیرا شرایط بهداشت بسیار بد بود و شخص ممکن بود به انواع بیماری های ممکن مبتلا شود. براین شرایط، بوی بد و شدید بدن ها و کوچه و خیابان ها را هم باید بر آن افزود. در این حالت روستاییان یا اربابان بوی " بُز " می دادند، با این تفاوت که اشراف و بورژواها این امکان را داشتند که بوی بدشان را با چیزی که بقیه مردم از آن بی بهره بودند، بپوشانند: عطر. " آب معطر" و خوشبو خیلی متداول بود و به سر و بدن زده می شد. سازندگان عطر به مثابه هنرمندان بسیار برجسته محسوب می شدند و میان آن ها برای جلب مشتریان پول دار و ثروتمند رقابت بود.ادامه
" باروک " ، یک جنبش ادبی و هنری است که در اواخر سده شانزدهم و اوایل سده هفدهم در ایتالیا و در شهر های رم ، مانتو، ونیز و فلورانس به وجود می آید و به سرعت به دیگر کشور های اروپایی سرایت می کند . این جنبش ، تمامی عرصه های هنری و ادبی از جمله: مجسمه سازی، نقاشی، ادبیات، معماری و موسیقی را در بر می گیرد. ویژگی های این جنبش اغراق در حرکت ، تزیین وآرایش و دکور، اثر های نمایشی ، تنش و گاه نشان دادن عظمت و شکوه است. از نیمه دوم سده هجدهم، نئو کلاسیسم جای این سبک را می گیرد . ادامه... برای آگاهی بیشتر می توانید به ویدئوی زیر نگاه کنید
و می بالم بر خویشتن که در رنج دیگران به جز خود زیسته ام پنجره ها از بودلر " آن کس که از بیرون از ورای پنجره ی گشوده یی می نگرد، هرگز همه چیزهایی را نمی بیند که کسی از پنجره بسته می نگرد. چیزی ژرف تر، پر رمز و راز تر، بارورتر، تیره تر و خیره کننده تر از پنجره یی نیست که در پس آن شمعی روشن باشد. آن چه را که می توان در آفتاب دید، از آن چه در پس پنجره می گذرد، جذاب تر نیست. در این سوراخ سیاه یا روشن زندگی جاری است، خواب زندگی را می بیند، رنج را می زیید. از آن سوی بام های انبوه، زنی تهی دست، میان سال و چین بر چهره را می بینم که بی وقفه بر روی چیزی خم شده است و هرگز بیرون نمی رود. من سرگذشت، یا بهتر افسانه این زن را با چهره اش، با جامه اش، با حرکاتی مانند هیچ دوباره ساخته ام و گاه آن را اشک ریزان برای خودم نقل می کنم. اگر او پیرمردی تهی دست بود، آن را باز به همین سادگی دوباره می ساختم. می خوابم و می بالم بر خویشتن که در رنج دیگران به جز خود زیسته ام. شاید بگویید: "به راستی قبول داری که این افسان
" چگونه یک دزد، زندانی و رانده شده از جامعه به بزرگ ترین نمایش نامه نویس فرانسه و مدافع جنبش های سیاسی و اجتماعی تبدیل می شود." ژان ژنه در 19 دسامبر سال 1910 در پاریس زاده می شود. پدرش ناشناخته است. مادرش او را رها می کند .کودک 8 ساله ست که به یک خانواده روستایی سپرده می شود. به زودی دارای یک شخصیت پیجیده یی می شود: دانش آموزی خوب، اهل کتاب و مطالعه و از سوی دیگر، دارای عقده های روحی که با شورش و فرار از قلمروی که زندگی می کند، خود را نشان می دهد. هم چنین به نظر می رسد شخصیتی است که میان هم جنس گرایی نوپای خود و اصولی که از طریق آموزش های مذهبی دریافت کرده است، از هم گسیخته است. در پانزده سالگی و در سال 1925 به اتهام تجاوز دستگیر و در بهساز گاه زندانی می شود. ده سال بعد از آن جا می گریزد تا به لژیون خارجی بپیوندد. در این جا نیز به دنبال در گیری با افسر ارشد خود، از لژیون می گریزد و از این پس یک زندگی نیمه مخفی و در حاشیه اجتماع را بر می گزیند و با دزدی و گدایی و انواع دیگر سراسر اروپا را زیر پا می گذارد که اغلب با دستگیری و زندان روبه رو می شود
نظرات