پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئیه, ۲۰۱۶

ویکتور هوگو

تصویر
ادبیات فرانسه   قهرمانان و شخصیت های آثار ویکتورهوگو، ممنوع و بیرون از دایره قانون اند( نمایش نامه ارنانی و ژان والژَان شخصیت رمان بینوایان)، یا دچار درد ومحرومیت به خاطر ناهنجاری فیزیکی یا اخلاقی می باشند ( کازیمودو در نوتردام  دو پاری یا " گوییپِلین [1] " در" مردی که می خندد [2] " و شیطان در " پایان شیطان [3] " ). اینان همگی قربانیان فقر و بی عدالتی اند: مردمان محروم، بینوایان... همه این شخصیت ها تحت سلطه سرنوشت مرگ بارند که می تواند قلب انسان ( ارنانی ) ، تعصب ( نوتردام  پاریس ) یا قانون ( بینوایان ) باشد. با این حال، جهان ویکتور هوگو، جهان تراژدی نیست . انسان بازیچه محسوب نمی شود ؛ او با فداکاری ( ژان والژان ) و حتا مرگ خود( ارنانی ) به قدرتی که او را سرکوب می کند، فایق خواهد آمد.  " گاورُوش " نوجوان و شخصیت اسطوره یی رمان بینوایان ، اثر امیل بایار دنیای محرومان و تهی دستان  نمی تواند برای همیشه درمان ناشدنی باشد. با فتح کرامت و با به دست آوردن شرف انسانی شان ، رستگاری از طریق رنج و درد و از راه عشق و دوستی، " رانده

شاعران نفرین شده

تصویر
ادبیات فرانسه  چگونه می توان به یک شاعر، صفت " نفرین شده " را اطلاق کرد؟ اگر به مقاله یی که وِرلِن از شاعران نفرین شده فرانسوی به دست می دهد، مراجعه کنیم، نام شش تن را در آن می بینیم:  " ادوارد کوربی یر" ( 1875 -1845) ، " آرتور رمبو" ( 1891 - 1854) ، " استفان مالارمه " ( 1898 -1842) ، " مارسلین دِبورد - والمور" (1786-1859) ، " ویلیِه دو لیل - آدم" (1838-1889 و خود " پل ورلن" ( 1896- 1844 ) [1] زیر نام " " لیلیان تهی دست [2] ". بدون تلاش برای ایجاد یک فهرست  جامع، باید نام برخی از شاعران را بر فهرست شاعران " نفرین شده " افزود که خود ورلن به دست می دهد . مانند: " نروال"، " بودلر" و " لوتره آمون". در نتیجه، با وجود برخی تفاوت ها، همه این شاعران، تمثیلی عمیق از سرنوشت همواره فاجعه بارند واحساس شی یی را دارند که به گونه برگشت ناپذیری لعنتی اند و در جست و جوی نوعی نوشتن اند که بیان یک مطلق است. ادامه.... [1] Edouard Corbière, Arthur  Rimb