توده و مردم در ادبیات فرانسه
" آزادی راهنمای توده هاست"، اثر اوژِن دولاکورآ، موزه لوور تعریف این تاریخ است که در سده نوزدهم توده و مردم را به عنوان یک موضوع قابل بحث وارد ادبیات می کند: مردمی که انقلاب های پی درپی را باعث می شوند و در اعماق، جامعه از یک جامعه روستایی به یک جامعه شهری تبدیل می شود. در این تغییرات بنیادی است که نویسندگان متوجه وجود " طبقه زحمت کش " به عنوان ساکنان یک دنیای تازه می شوند که می توان مورد کند و کاو قرار گیرند. اگر تصویر طبقه کارگر یا " پِرولِتاریا " ی شهری و صنعتی بیش از پیش به عنوان نماد عصر مدرن مورد استفاده قرار می گیرد، با این حال، دنیای کشاورزان و روستاییان چندان فراموش نمی شود. " ژرژ ساند" نویسنده این سده، در " رمان های روستایی " خود به گونه آرمانی مردم روستا را شاهدان یک جهانی می خواند که در آن هماهنگی های طبیعی و آبا و اجدادی در حال از میان رفتن اند. از بالزاک تا امیل زولا، جست و جو در رمان و اجتماع ،نشان از این تکامل دهقانی و مقایسه آن با جهش اقتصادی و صنعتی است که خارج از توان روستاییان است. فلوبر در رمان "