پست‌ها

نمایش پست‌ها از دسامبر, ۲۰۱۵

سورناتورالیسم

تصویر
ادبیات فرانسه -  سورناتورالیسم اگر دو جنبش سورناتورالیسم و رمانتیسم در برخی موضوع ها بههم می رسند، با این حال باید یاد آوری کرد که شیوه عمل سورناتورالیست ها متفاوتاست. نودیه، بِرتران و نروال در واقع تلاش می کنند به درون جهان نامشخصی ازنیروهای غیر عقلانی روان نفوذ کنند. رمانتیسم به دنبال رونویسی احساسات است، درحالی که سورناتورالیسم  تلاش می کنداحساسات را پشت سر بگذارد و در پی اکتشاف زمینه های مرموزی است که از آن زاده شدهاست. در این عرصه، میدان تحقیق، زندگی درونی و روابط پیچیده اش با نیروهای پنهان ومرموز جهان است. در این اکتشاف، رویا یک نقش بسیار مهم دارد. ادامه...

آلفرد دو موسه

تصویر
ادبیات فرانسه – برگردان رحمت بنی اسدی آلفرد دو موسِه [1] (1857  – 1810) آغازی خیره کننده و فرجامی دردناک و منزوی و میان این دو، مسیری پر آشفته. چنین است زندگی آلفرد دو موسه شگفت انگیز ترین " فرزند سده نوزدهم". نخستین موفقیت ها – موسه خود می گوید که " خوش به دنیا آمده " و در کودکی و سپس در نوجوانی، فردی خوشبخت بوده است. در یک خانواده ساده ، دل پسند و اهل ادب زاده می شود. در دبیرستان هانری چهارم، تحصیلات خوب و درخشانی را پشت سر می گذراند و در کنکور همگانی، سه بار جایزه می گیرد. برای او نوشتن، سرودن شعر و نقاشی کردن آسان است. پس از گرفتن دیپلم، نسبت به ادامه تحصیل چندان رغبتی از خود نشان نمی دهد و به طور مرتب رشته تحصیلی خود را تغییر می دهد. نخست حقوق می خواند و سپس به پزشکی روی می آورد، اما ترجیح می دهد با نویسندگانی مانند ویکتور هوگو، لامارتین، نودیه، سنت – بوو یا کم و بیش با نسلی به نام "جوانان آراسته [2] " رفت و آمد کند. در 1830 با چاپ " افسانه های اسپانیا و ایتالیا [3] " ، در حالی که هنوز خیلی جوان است به شهرت ناگ

هنگامه انقلاب

تصویر
ادبیات جهان: برگردان: رحمت بنی اسدی هنگامه انقلاب تسخیر زندان باستیل ( 14 ژوییه 1789) اهمیت حوادث در پایان سده هجدهم، گاه ارزش آفرینش های ادبی این دوره را به فراموشی می سپارد. بدیهی است هیچ نویسنده یی نمی تواند در حاشیه تاریخی بماند که تکان های اجتماعی و یک انقلاب که عوارض آن مرزهای فرانسه را در می نوردد.  اما به طور دقیق، نویسنده در یک مجموعه عواملی که هم زمان هم هیجان انگیز و هم نگران کننده است، دلایل نوشتن خود را تنها به منظور مشارکت در جنبشی می داند که اساسی و بر گشت ناپذیر به نظر می رسد. در دوره ماقبل انقلاب و سال های پیش از 1789، ادبیات در اشکال گوناگونش، در جست و جوی روشنگری و تکامل رفتار ها و بحث هاست. حتا زمانی که ادبیات در گذشته به دنبال نقطه های یک لنگر گاه و معیاراست، هنوز خط و ردی از  اضطراب و نگرانی  نسبت به جهان در پیش رو با خود دارد.  

" برده خیلی خوبی بود "

تصویر
برای آوارگانی که کوه ها و دشت ها و دریاهای مهیب را پشت سر گذاشته اند، اما پشت دیوار های آزادی  و جهان به اصطلاح دموکراسی دارند یخ می زنند.   " برده خیلی خوبی بود " شعری از اِمه سِزِر بر او سنگ می زدند، تکه های آهن قراضه، بطری های شکسته پرتاب می کردند، اما نه این سنگ ها نه این تکه های قراضه و نه بطری.ها... آه  سال های آرام خدا بر این   تکه خاک ! و شلاق بود که مگس ها یی که روی شبنم شیرین سرخ زخم  های مان می نشستند می تاراند. می گویم آفرین! پیر سیاه واره  افق آرام آرام باز می شود، تجزیه می شود، عقب می رود و گستره می شود. و در میان پارگی ابر ها  یک نشانه ناگهان بیرون می زند کشتی حامل بردگان از چهار سو ترک بر می دارد ، شکمش باز می شود و به صدا می افتد .کرم های نفرت بارش، دل و روده های فاسد نوزاد عجیب دریا را می جوند . و نه باد بان های پر جوش هم چون جیب های باد شده و نه فریب حماقت بار قایق های پلیس مانع شنیدن تهدید های پر سر و صدای این روده های در حال جویده شدن نیستند.   کاپیتان کشتی برای سرگرمی، یک سیاه  پر سر و صدا را از تیرک بادبا