دو کلمه به شاعرانی که خواهند آمد
از: دریترو آگولی * برگردان: رحمت بنی اسدی برای سرودن شعر های عاشقانه، زمان در اختیار مان نبود، هر چند همواره سرگشته عشق بودیم. میهن از ما سرود رهایی می خواست، و از ما آواز خوشه های گندم طلب می کرد، وطن از ما شاعران نگون بخت می خواست تا ریشه های نادانی و جهل را بخشکانیم می خواست بر رودخانه ها سد ببندیم و چراغ سوسیالیسم را در روستا ها بر افروزیم. حیرت نکنید، هیچ، ای شاعران که پس از ما خواهید آمد، نیشحندمان نکنید به خاطر شعر هایی که نسروده ایم، به مرتاضانی در برابر تان می مانیم با تلی از گندم ها و زنجیر های گران. ما که چنان شبانی بی پایان را گذرانده ایم در بیداری، ما که بسی کار ها را سامان داده ایم، آیا برای سرودن دو بیت شعر عاشقانه لنگ بودیم؟ آیا به خواندن ترانه های " زیبارویان " توانا نبودیم؟ گمان مبرید که دل های مان از سنگ بود، می بایست می دیدید که چگونه حسرت زیبارویان را داشتیم ! و زیر لب زمزمه می کردیم کلمات زیبا را در گوش شان! اما برای بیان آن ها زمان کوتاه بود زیرا