پست‌ها

" لُرد جیم " : جوزف کُنراد

تصویر
در 17 ژوییه 1880، کشتی بخاری انگلیسی " جده " با نزدیک به هزار زایر مسلمان برای حج عازم مکه بود. کشتی از سنگاپور حرکت کرد، اما درست در وسط دریا و در جریان یک توفان، ناگهان فریادی، صدای آب را شکست: ملوانان سفید پوست با قایق خود را نجات دادند و مسافران را به حال خود رها کردند. بر اثر معجزه یا چیز دیگر، کشتی غرق نشد و ملوانان فراری در نزدیک ترین بندر فرود آمدند و فرمانده کشتی بلافاصله خبر تلخ غرق شدن کشتی را به آگاهی کمپانی بیمه رساند. اندکی بعد در یافتند که " جده " به وسیله یک کشتی دیگر یدک شده و نجات یافته است. این رسوایی در سراسر جهان پیچید و ملوانان و افسران آن بازداشت، محاکمه و از کار بر کنار شدند. نخستین افسر کشتی " جده " ، " اوگوستین پودومور ویلیامز" نام داشت که جوزف کنراد سه سال بعد با او رو به رو شد و الگوی رمان " لرد جیم " خود را از او گرفت. در این رمان، جیم هنگامی که ساحل را به مقصد دریا ترک می کرد" هنوز بیست و چهار سال نداشت". تصمیم شومی گرفته بود که تمام زندگی رهایش نکرد. از همان کودکی، همیشه رویای شجاعت و جسارت
تصویر
دیروز روز تولدش بود. آزادی: پل الوآر شعر "آزادی " از مجموعه شعر و حقیقت از پل الوآرشاعر بزرگ فرانسه را در زیر می خوانید. این شعر در سال 1942 و در جریان جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه توسط نیروهای آلمان نوشته شده، شعری برای مبارزه و سرودی برای زندگی و آزادی است. پل الوار با استفاده از بیانی شاعرانه و سوررئالیستی به شاعر مقاومت تبدیل می شود. این شعر مشهور ترین شعر پل الوار است که طی جنگ می بایست به صورت پنهانی خواند؛ شعری که همه جا مطرح بود و به خواننده نیرو می بخشید . در جریان جنگ، این شعر به هجده زبان گوناگون ترجمه شد و به وسیله هواپیماهای فرانسوی بر فراز کشور های اشغال شده فرو می ریخت. شاعر که خود این شعر را " شعر وضعیت و شرایط " می نامد، به یکی از متعهد ترین شعر های بزرگ کلاسیک تبدیل شده است. " آزادی " روی دفتر های مشقم روی میز تحریرم، روی درختان، روی سنگ ریزه، روی برف، نام تو را می نویسم. روی تمامی صفحه های خوانده شده، روی تمامی صفحه های سپید، سنگ، خون، کاغذ یا خاکستر، نام تورا می نویسم. روی تصویر های رنگین، روی ساز و برگ جنگ آوران، بر تاج و تا

چرا ویکتور هوگو ده سال قلم به دست نگرفت

تصویر
  در حاشیه ادبیات   شعری برای فردا، در سپیده دم فردا سپیده دم، آنگاه که روستا روشن می شود می روم. می بینی؟ می دانم که چشم به راه منی. از جنگل و از کوه ها می گذرم، نمی توانم دیرگاه دور از تو باشم. تمامی راه در اندیشه هایم غرقم چیزی نمی بینم و چیزی نمی شنوم ، تنها، ناشناس، کمر خمیده و دست ها گره شده، غمگین، و روز برایم چون شب است. نه به زرینه شب که فرو می افتد می نگرم و نه به بادبان هایی که در دور ها فرو می افتند   وقتی برسم بر سر گورت، بوته یی " گل خلنگ" و " توت سبز" خواهم گذاشت شعر بالا، یکی از تاثیر گذارترین شعر های ویکتور هوگو ست. در حالی که به نظر می رسد شاعر هم چون انسان گم شده یی در خیال وذهنش در حال عبور از جنگل و روستاست، در دوبند آخر از فا جعه یی سخن می گوید که همان رفتن به گورستان و نثار دسته گل است: دسته گلی بر مزار لئوپولدین هوگو دختر بزرگ شاعر و نویسنده لئوپولدین 16 ساله بود که عاشق پسری جوان به نام شارل واکری 21 ساله می شود. ویکتور هوگو، هنوز لئوپولدین را برای ازدواج خیلی جوان می داند. لئوپولدین سه سال بعد با نظر پدرش مخا

چرا فرانسه و پنج جمهوری؟

تصویر
  لئون گامبتا تاسیس جمهوری سوم را اعلام می کند امروز 4 سپتامبر، سالروز یک صد و پنجاهمین سال بر قراری جمهوری دوباره فرانسه است. لئون گامبتا یک مهاجر ایتالیایی که نماینده مجلس ملی فرانسه بود، تاسیس جمهوری سوم را در چنین روزی اعلام کرد. فرانسه تا کنون پنج جمهوری را به خود دیده است و مدت هاست سخن از ناکارآمدی جمهوری پنجم و تاسیس جمهوری ششم می رود. جمهوری اول – در 21 سپتامبر1792 نمایندگان و شورای انقلاب تصمیم به الغای نظام سلطنتی می گیرند و روز بعد جمهوری زاده می شود. لویی شانزدهم آخرین پادشاه و همسرش ماری آنتوانت به وسیله گیوتین اعدام می شوند و اداره امور کشور را کنوانسیون ملی بر عهده می گیرد. دوره ترور و هرج و مرج های سیاسی و اجتماعی است. انقلاب به سرعت فرزندان خود را می خورد . عدم ثبات اجتماعی، عمر جمهوری نورس راکوتاه می کند. در 18 برومر1799 ( تقویم قدیم فرانسه) برابر با 10 نوامبر 1799 شورای کنسولی پنج نفره به رهبری ناپلئون بناپارت دست به کودتا می زند وخود را امپراتور فرانسه می نامد. سلطنت دوباره بازسازی می شود. جمهوری اول در 18 مه 1804 به پایان می رسد. جمهوری دوم پس از چهار دهه س

خانم سِوی نیِه، نویسنده یی با 1400 نامه

تصویر
ادبیات املایی و هنر نامه نگاری La littérature épistolaire یکی از سبک های رمان نویسی در فرانسه است که از دیر باز معمول بوده است. در سده هفدهم این نوع ادبیات به سرعت شکوفا می شود و بسیاری از کسانی که در کار پژوهش های علمی یا در سیاست اند، به هنگام نوشتن نامه برای دیگران، نهایت کوشش خود را به کار می برند تا به نامه های خود ارزش هنری ببخشند. برخی از نویسندگان در این " ژانر" وسبک ادبی استادند و در تاریخ ادبیات فرانسه، چهره هایی مانند مادام دو سِوی نیِه ، " دو بالزاک "، یا کسانی هم چون " ووآتور "، لا روشفوکو، کاردینال دو رتز با نوشتن این گونه نامه های ادبی و هنری و افزودن اشعار، کلام حکیمانه یا خاطرات خود ماندگار می مانند. نامه های ساختگی کاربرد و طبیعت این گونه نامه ها دوگانه است: ازیک سو نامه یی شخصی است و از سوی دیگر مخاطب آن می تواند عموم مردم باشند. وسوسه ی دادن اولویت به جنبه های جمعی در این نامه زیادتر است. در این نامه ها، از صداقت چندان خبری نیست و بیشتر جنبه ساختگی به خود می گیرد. در این گونه نامه ها، مخاطب ناشناس است یا اصلا وجود ندارد و نامه به

نام شاعر نفرین شده بر تارک یک بیمارستان

تصویر
    "سوررئالیست ها ویران می کردند تا بسازند، لوترِه آمون ویران می کرد تا ویران کرده باشد."    زیباست وقتی می بینیم بیمارستانی بر سر در خود، نام شاعر ناشناخته یی را برگزیده است. نمی دانم این امر در جای دیگر سابقه دارد یا نه؟ نهادن نام شاعر بر سر در یک بیمارستان، هم پاس داشت او هم نوعی هم سنخی با شخصیت شاعراست. بیمارستان یا کلینیک روان پزشکی متخصص در تشخیص و معالجه بیماری های روانی در میان نوجوانان و جوانان 8 تا 25 ساله در یکی از شهر های شمالی فرانسه، نام لوتره آمون شاعر فرانسوی را برتارک خود دارد. نام نخستین او ایزیدور – لوسی اَن   دو کاس Ducasse Isidore Lucien است و "کُنت لوتره آمون comte de Lautréamont " نام مستعار اوست. او در 1846 در شهر " مونته ویدئو " پایتخت اوروگوئه و در یک دوره سخت تاریخی زاده شد. سال های کودکی او پر از خشونت و پس زمینه های جنگ طی سال های 1843 تا 1851 است . پدرش کارمند کنسولگری فرانسه در مونته ویدئو بود. پس او در   همان جا به تاریخ 4 آوریل 1846 زاده شد. کودکی اش را در اوروگوئه گذراند و در 13 سالگی به فرانسه آمد. لوتره

سرگذشت عجیب یک شعر:

تصویر
سرگذشت عجیب یک شعر: آن گاه که شعر پیام مقاومت می شود " ترانه پاییزی" از پل ورلِن " هق هق های بلند ساز های پاییزی در رخوت یک نواختش قلبم را می خراشند. همه چیز خفه کننده و رنگ پریده است   وآن گاه که ساعت زنگ می زند، روز های گذشته را به یاد می آورم   و می گریم. من می روم در تند بادی که مرا با خود می برد این سو و آن سو، هم چون برگ های مرده پاییزی. " Les sanglots longs Des violons De l’automne Blessent mon coeur D’une langueur Monotone. Tout suffocant Et blême, quand Sonne l’heure, Je me souviens Des jours anciens Et je pleure Et je m’en vais Au vent mauvais Qui m’emporte Deçà, delà, Pareil à la Feuille morte. (Paul Verlaine,  Poèmes saturniens) "ترانه پاییزی" یکی از مشهور ترین شعر های پُل ورلِن شاعر فرانسوی (1896-1844) است. ورلن دوست و یار   آرتور رَمبو شاعر دیگر فرانسوی است واین دو، سال ها رابطه یی نزدیک و تنگاتنگ با هم داشتند، تا آن جا که افسانه های زیادی در باره این رابطه نوشته و گفته شده