خواب و خیال بافی در ادبیات
خواب و خیال بافی در ادبیات رحمت بنی اسدی در واکنش بر ضد خرد و عقلانیت سده روشنگری و روشنایی، یعنی سده هجدهم دوره یی از حیث ادبی شکل می گیرد که به آن دوره رمانتیسم می گویند. رمانتیسم ارزش های ناشی از تخیل و احساس را ارج و منزلت می نهد و از این زمان شاعر یا نویسنده به ترویج هر نوع شکلی از احساس، شور و تالم [2] خود می پردازد تا رخ دادهای شخصی اش را بیان کند. از این روست که به خواب و خیال بافی های نویسنده و شاعر اهمیت داده می شود. خیال بافی [3] را می توان داشتن افکار مبهم و بیهوده در سر به عنوان یک فعالیت ذهنی محسوب داشت که به میل خود از زیرکنترل می گریزد و تسلیم تاثیرات ذهنی و عاطفی می شود. همه نویسندگان رمانتیک این حالت روحی را دوست دارند. ویکتور هوگو می نویسد: " اندیشیدن یک فعالیت فکری و خیال بافی لذت بردن است. " ژان – ژاک روسو نیز راه خیال بافی ها را در " خیال بافی های گردشگر تنها " نشان می دهد و این که خیال بافی به هنگام گردش، یک فرصت هم دلی و زیستن با طبیعت و گریزاز اجبار های زندگی اجتماعی است. خیال بافی