شاملو، شاعری نافرمان - برای پانزدهمین سالگرد خاموشی شاعر بزرگ ما



   " شعر به چه دردمی خورد ؟ " این یک پرسش قدیمی است که ممکن است در هر لحظه و در هرکجا مطرح شود ؛ از جمله هنگامی که به مناسبت هفتادمین سال تولد " اکتاویوپاز " ، شاعر و نویسنده ی بزرگ مکزیکی ، مراسمی در مکزیکو برگزار شد، این پرسش باردیگر به میان آمد. در یکی ازنشست ها ، " شعردرآمریکای لاتین " مورد بحث و گفت و گوی حاضران قرارگرفت . از میان انبوه حاضران در جلسه ، ناگهان یک نفربرخاست وپرسید: " شعر به چه درد می خورد ؟ دراین دنیای پراز نفرت ، گرسنگی ، فقر، بیماری ، جنگ ، بی عدالتی، ستم ، شکنجه ، تجاوز و مرگ ، شعر به راستی به چه درد می خورد ؟ " " آلواروموتیس " ، شاعرکلمبیایی ، که جلسه را اداره می کرد ، در پاسخ گفت : " در برابر تمامی آن چه گفتید ، اجازه بدهید تا بگویم که من به شخصه چیزی نمی شناسم و راهی نمی یابم به جزآن که هرروز شعرتازه یی بنویسم ."  
  احمدشاملو شاعر ، نویسنده و هنرمندبزرگ ایرانی نیز آن چنان که زندگی فرهنگی پنجاه و چندساله اش نشان می دهد، شعر رابرای زندگی و تغییر جنسیت زمان برگزید. او دررویارویی و ستیز دایم با فقر، بی عدالتی ، ستم و رنج چاره یی نداشت به جزآن که هرروز شعر تازه یی بنویسد و هردم فریاد خویش را بلندتر کند.
    شعر برای شاملو یک سرگرمی ساده نیست . " خود زندگی ست ، بزرگ 
ترین زندگی هاست" 
.....ادامه

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

پنجره ها از بودلر

ادبیات و هنر باروک

ویکتور هوگو