چرا فرانسه و پنج جمهوری؟

 


لئون گامبتا تاسیس جمهوری سوم را اعلام می کند
امروز 4 سپتامبر، سالروز یک صد و پنجاهمین سال بر قراری جمهوری دوباره فرانسه است. لئون گامبتا یک مهاجر ایتالیایی که نماینده مجلس ملی فرانسه بود، تاسیس جمهوری سوم را در چنین روزی اعلام کرد.
فرانسه تا کنون پنج جمهوری را به خود دیده است و مدت هاست سخن از ناکارآمدی جمهوری پنجم و تاسیس جمهوری ششم می رود.
جمهوری اول – در 21 سپتامبر1792 نمایندگان و شورای انقلاب تصمیم به الغای نظام سلطنتی می گیرند و روز بعد جمهوری زاده می شود. لویی شانزدهم آخرین پادشاه و همسرش ماری آنتوانت به وسیله گیوتین اعدام می شوند و اداره امور کشور را کنوانسیون ملی بر عهده می گیرد. دوره ترور و هرج و مرج های سیاسی و اجتماعی است. انقلاب به سرعت فرزندان خود را می خورد . عدم ثبات اجتماعی، عمر جمهوری نورس راکوتاه می کند. در 18 برومر1799 ( تقویم قدیم فرانسه) برابر با 10 نوامبر 1799 شورای کنسولی پنج نفره به رهبری ناپلئون بناپارت دست به کودتا می زند وخود را امپراتور فرانسه می نامد. سلطنت دوباره بازسازی می شود. جمهوری اول در 18 مه 1804 به پایان می رسد.
جمهوری دوم پس از چهار دهه سلطنت در فوریه سال 1848 پدید آمد و تا سال 1851 پایدار بود. جمهوری دوم، ثمره انقلاب سال 1848 است. این انقلاب تحولی عظیم در کشورهای دیگر به وجود آورد . در فرانسه حکومت موقت به وجود آمد ، جمهوری دوم تاسیس شد و عده یی از جمله لویی ناپلئون برادرزاده ناپلئون و لامارتین شاعر آزادی‌خواه خود را نامزد ریاست جمهوری کردند. لوئی ناپلئون با اکثریت آرا به ریاست‌ جمهوری رسید. سه سال رییس جمهور بود تا در 2 دسامبر 1851 دست به کودتا زد و با نام ناپلئون سوم امپراتوری تازه یی را تاسیس کرد. کودتای ناپلئون سوم با موج مخالفت نیروهای مترقی و مردم روبه رو شد. از جمله ویکتور هوگو نویسنده و شاعر بزرگ در یک سخنرانی در مجلس ملی، شاه را تحقیر کرد و او را ناپلئون کوچک نامید. این سخنرانی، ویکتور هوگو را در معرض خطر دستگیری قرار داد، پس ناگزیر به جلای وطن شد و 20 سال در تبعید و در انگلستان ماند.
جمهوری سوم از 1870 و سقوط ناپلئون سوم تا 1940 دوام آورد. جمهوری سوم در میان بحران های متعدد شکل گرفت. کمون پاریس بی رحمانه از میان رفت و اعضایش تیر باران شدند یا گریختند.. در همین دوره از جمهوری است که برخی قوانین سکولار وضع می شود. قانون سال 1905 آزادی وجدان را اعلام می کند : " جمهوری، آازادی وجدان را تضمین می کند." هم چنین اصل تفکیک کلیسا از دولت را وضع می کند: " جمهوری هیچ مذهبی را به رسمیت نمی شناسد، دستمزد یا رایانه یی به روحانیون تعلق نمی گیرد.". با حمله آلمان به فرانسه در 1940 و تشکیل دولت ویشی به ریاست مارشال پتن ، عملا عمر70 ساله جمهوری سوم نیز به پایان رسید.
جمهوری چهارم –عمر این جمهوری ازپایان جنگ جهانی دوم یعنی 1946 تا 1958 است. بزرگ ترین معضل جمهوری چهارم، جنگ هندو چین و آغاز فعالیت های مبارزان استقلال طلب الجزایر است.شارل دوگل رییس جمهور برای حل معضلات کشور طی یک همه پرسی خواهان اختیارات تام می شود، امری که بسیاری جمهوری چهارم را یک جمهوری توتالیتر می نامند. ژنرال دو گل به عنوان قهرمان جنگ، خواهان یک نظام با دو مجلس و یک رییس جمهور قوی و دارای قدرت زیاد است.، از این رو، این دوره را جمهوری دوگل می گویند. با کاهش اختیارات مجلس و نظام پارلمانی، در جمهوری چهارم نوعی نظام ریاستی زاده می شود که در آن دیگر رییس جمهور یک مقام یک مقام تشریفاتی نیست واو و نخست وزیر در اداره کشور نقش موثری دارند. مورخان این نوع جمهوری را نوعی نظام سیاسی جدید تعریف کرده اند که در دهه 1990 در بیشتر کشور های سوسیالیستی پیشین با الهام از جمهوری پنجم معمول می شود.
جمهوری پنجم- جمهوری پنجم در واقع ادامه جمهوری چهارم است که از 4 اکتبر 1958 پدید آمد . در همه پرسی سپتامبر 1958 که به وسیله ژنرال دوگل برگزار شد، جمهوری جدید به وجود آمد که آن را جمهوری پنجم می گویند. چهار سال بعد، دوگل طرحی برای تحکیم پایه های قدرت خود ریخت. منتقدان به دلیل تمرکز بیش از حد قدرت در دست رییس جمهور ، از جمهوری فرانسه به عنوان یک نوع سلطنت رییس جمهوری یاد می کنند. فرانسوا میتران پیش از به قدرت رسیدن در 1964 کتابی نوشت و جمهوری پنجم را کودتای دایمی نامید. با استعفای دوگل در 1969، پمپیدو جانشین او تلاش کرد تا نقش محوری رییس جمهوری را اندکی کاهش دهد و این قدرت را به مجلس واگذار کند.
( رحمت بنی اسدی)

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

پنجره ها از بودلر

ادبیات و هنر باروک

ویکتور هوگو