بودلر و نقد های هنری و ادبی
بخش دوم
در این سال ها، سه زن قلب
بودلر را تسخیر می کنند و هر سه منبع الهام
اشعار شاعر در مجموعه " گل های بدی " می شوند. یکی از این زنان – همان گونه که یاد شد – ژان دووال بازیگر
تئاتر بولوار است که اینک الکلی شده ،
شاعر را فریب می دهد و از حیث اخلاقی او را ویران می سازد، در عین حال که پایدار
ترین رابطه های عاشقانه را با شاعر دارد. بودلر در سال 1847 با " ماری دوبرَن[1]
" که او نیز یک هنرمند است و به نظر
می رسد چهره یی مبهم ودست نیافتنی دارد، آشنا می شود. رابطه شکستنی او که می خواهد
الگوی مادر- فرزند مهربان و در عین حال
موذیانه یی برای شاعر داشته باشد، در برخی از شعر های گل های بدی می آید. بودلر هم
چنین به مدت پنج سال طی سال های 1852 و 1857 در سکوت خود عاشق " آپولونی
ساباتیه [2]"
می شود وشعر هایی ناشناخته و پر از شور
عرفانی و جسمانی برایش ارسال می دارد. مادام ساباتیه برای شاعر یک وسیله و موضوع
حالت خیالی عجیب و غریبی است: زنی کاملا
آراسته و شکل و شمایل زنان خوش گذران دوره امپراتوری دوم را دارد و دوستدار
ادبیات و هنر است. او احساس وظیفه نسبت به " بنده " اش را دارد، اما
فردای روزی که مادام ساباتیه خود را در اختیار شاعر می گذارد، بودلر نامه یی برای
او می نویسد و با او قطع رابطه می کند( 31 اوت 1857). در بخشی از این نامه چنین
آمده است: " تا چند روز پیش تو یک الهه بودی [...] حالا یک زنی."....
ادامه دارد...
نظرات