پاریس در ادبیات






پاریس، خیابان کنستانتین 1865
پاریس – شهرستان: ضدو نقیض ( آنتی تز) اجتماعی
توسعه و مرکزیتی که در پایتخت وجود دارد، فاصله میان پاریس و شهرها را در سده نوزدهم زیاد می کند. این فاصله یا ضد و نقیض منشا به وجود آمدن رمان های زیادی است. بی حوصلگی، عدم تحرک و کهنگی شهرستان در برابر اصالت و شکوه پاریس قرار می گیرد. پاریس به تنهایی " تئاتر چیز های بزرگ " می شود ( استاندال، سرخ وسیاه ).
برای درک و شناخت بهتر این ناسازگاری گاه غم انگیز از دو جهان، رمان نویسان سده نوزدهم علاقه زیادی به روابط میان پاریس و شهرستان دارند؛ به شهرستان ها سفر می کنند و از سنت ها، عروسی ها، حرفه  یا شانس شهرستانی ها می نویسند. بالزاک در رمان های " صحنه های زندگی پاریسی " و " صحنه های زندگی شهرستانی" این دو را باهم مقایسه کرده است.
در رمان های سده نوزدهم به ویژه در اغلب رمان های آموزشی، قهرمان داستان بیشتر اوقات یک شهرستانی است که به پاریس می آید تا شانس و اقبال خود را بیازماید وبه موفقیت دست یابد ( ژولیئَن سورِل، لوسیئَن روبامپرِه و..) اما پاریس همان گونه که " اِلدورادو" و سرزمین رویایی جوانان بلند پرواز شهرستانی است، مکان سرخوردگی، بدبینی و پوچی آن ها نیز می باشد، زیرا پاریس چهره دوگانه " همه افتخارات و همه رسوایی های فرانسه است" ( بالزاک، رویاهای از دست رفته).
ادامه ...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

پنجره ها از بودلر

ادبیات و هنر باروک

ویکتور هوگو