ادبیات فرانسه - گفتار، نوشتار و انقلاب



آزادی بیان
انقلاب فرانسه  با سازماندهی آزادی ها به عنوان نخستین حقوق شهروندی، حتا پیش از آزادی های مدنی، آزادی بیان را به عنوان یک حق بنیادی به ارمغان می آورد. دوره انقلابی راه را برای گسترش بحث و گفت وگو و مناظره  باز می کند. گفت و گو ها به کوچه و خیابان کشیده می شود؛ گردشگاه های " قصر سلطنتی [1]" به مکانی برای گفت و گو ها تبدیل می شوند؛ گویندگان در بازارها و محل های عمومی [2]  مطالبات پاریسی ها را بیان می کنند. در سال 1791، مجلس موسسان، آزادی نمایش و تئاتر را اعلام می کند. صحنه های نمایش به دادگاه هایی تبدیل می شوند که مانند تراژدی های " ماری – ژوزف کِنیه "، ارزش ها و فضیلت های جمهوری خواهان را ارج می گذارند، یا در  کمدی های متوسط، نظام گذشته را به محاکمه می کشند که مورد استقبال مردم قرار می گیرد. روزگار به ویژه انقلابی مجال می دهد تا فرهنگستان ها، باشگاه ها، انجمن ها، انجمن دوستداران سیاهان[3]، انجمن دوستداران حقوق بشر و شهروندی ، انجمن دوستداران قانون اساسی  و ده ها انجمن دیگر پا بگیرند. بحث های سیاسی عمومی  و گفتار به گفتار مسایل عموم تبدیل می شود.
بیان آزادی ، بیانی در بازسازی واژه ها نیز می باشد. و نیروهای انقلاب برخی نام اشخاص و نام مکان ها را تغییر می دهند. " شهروند" جایگزین واژه های " آقا " یا " خانم" و " دوشیزه " می شود. مساوات طلبی ها سطحی  است و بدون تردید دیری نمی انجامد. اما این اصلاحات نشان می دهد که از چه نقطه نظری می توان جهان نو را برقرار ساخت.
توانایی قلم 
بسیاری از جزوه ها که حاوی درخواست ها و افتراهاست،  پیش یا همراه با انقلاب و به صورت جزوه و بروشور ظاهر می شوند. اما در 1789، هنگامی که آزادی مطبوعات شکل می گیرد، روزنامه ها به سرعت شروع به رشد می کنند. اغلب این نشریات به وسیله یک نفر نوشته می شود و دیدگاه های ذهنی و حزبی را نشان می دهد که تحت فشار حوادث نوشته  شده است. روزنامه ها بیشتر به صورت یک برگه  کاغذ ند تا به صورت یک نشریه ، اما تاثیر آن گاه آنی است و به واسطه " دوره گرد ها " سریع پخش می شود.
همان گونه که " کامیل دِمولن [4]" دوست نزدیک روبسپیر می نویسد، روزنامه نگاران، به طور واقعی نقش یک " وزارت عمومی " را بازی می کنند. " مارا [5] " در نشریه " دوست مردم [6]"  که از سپتامبر 1789 تا سپتامبر  1792انتشار می یابد، به طور پیوسته توطئه های ضد انقلاب را افشا می کند و مردم را به هشیاری و شورش فرا می خواند. او بحث های بسیار جدی روزنامه نگاری دارد. روزنامه " کشیش دوشانز[7]" که عده یی از جمله " ژآک رنه اِبِر[8]" در آن قلم می زنند، از حیث روزنامه نگاری خیلی تند و تیز تر است. این روزنامه با انتخاب سبکی خشن، نظامیان را مورد خطاب قرار می دهد، توهین وافشا می کند و از نارضایتی مردم سخن می گوید. از جمله نشریات دیگر می توان به  " کوردولیه پیر[9] " به مدیریت کامیل دمولین اشاره کرد که تنها 7 شماره از دسامبر 1793 تا 1794 منتشر و سرانجام مدیر آن به گیوتین سپرده می شود. این روزنامه فریاد و هشدار علیه ترور و یک فراخوان به صلح مدنی و بخشندگی است. روزنامه های ضد انقلاب از جمله نشریات مذهبی و سلطنتی به دفاع بر می خیزند. این نشریات عبارتند از: " اعمال رسولان [10]"  یا " دوست شاه [11]". اما از تاریخ 10 اوت 1792 ، روزنامه های شاهی کاهش می یابند یا سکوت اختیار می کنند، زیرا شرایط انقلابی می تواند سر را به باد دهد یا منجر به تبعید شود.
روزنامه های دوره انقلاب، از هر نوع و نگرش آن، تاثیر غیر قابل انکاری بر روی افکار مردم دارند. تمایلات سیاسی در نزد مردم روز به روز بیشتر می شود و روزنامه نگاری سیاسی از این پس با یک نیروی تازه که می توان آن را قدرت نو یا نیروی افکار عمومی نامید ، وارد میدان می شوند.
فرمان روایی کلام و بیان
در فرانسه یی که به نظام پارلمانی تن می دهد و در جایی که مجلس مرکز قدرت سیاسی کشور می شود، سخن وران سیاسی به نمایندگی می رسند. بسیاری از آن ها مانند دانتون، روبسپیر ، دِمولن و وِرنیو [12] پیش از این به امور وکالت اشتغال داشته اند. تمامی زندگی سیاسی  انقلاب بستگی به این سخن رانی ها دارد. نخست این که اینان نیرو و وقت خود را به طور پیوسته صرف فعالیت های سخن وری می کنند. به عنوان مثال، روبسپیر، طی 4 سال بیش از پانصد سخنرانی در باشگاه ژاکوبن ها دارد. از سوی دیگر، سخن رانی های آن ها در سیر رخ داد ها تاثیر به سزایی دارد. آن ها برای گذراندن قوانین یا به هنگام رای دادن، نخست احساسات میهن پرستانه را بسیج می کنند، از تاثیر سیاست حکومت می گویند تا دولتی را سر کار آورند یا دولتی راساقط کنند. هنر سخنرانی و فصاحت کلام در این دوره انقلابی تنها یک هنرساده تزیینی نیست. کلام عمل محسوب می شود و یک سلاح است.
اما هنر فصاحت در این زمان، ابزار منحصر به فرد اغوا و فریب نیر می باشد. میرابو با کلام آتشین خود مجلس را نگه می دارد. روبسپیر حضار را به گریه می اندازد و با گفتار های " صادقانه  و تغییر ناپذیر" ش مردم را زیر و رو و منقلب می سازد. کامیل دِمولن یک روز به هنگام سخنرانی روبسپیر فریاد می زند : " همه ما می خواهیم با تو بمیریم!"
 این فصاحت  انقلابی چه ویژگی هایی دارد؟ نخست این که به شرایط و اوضاع بستگی دارد. در1789 ، این میرابوست که نمایندگان را خطاب می کند. از 1792، روبسپیر است که با سخنان خود مردم را فرا می خواند و در جلسات ، یک فشار سنج واقعی افکار عمومی است.  سخن وری بستگی به سخن ور دارد: شور حرارت دانتون در مقابل لطافت گویی های " وِرنیو" و مختصر گویی های سن – ژوست [13]است.  


( میرابو 1749 -1791)

اونوره – گابریل  ریکتی کُنت منطقه میرابو[14]  از جوانی شورشی است و نخستین در گیری ها را در خانواده خود دارد. او پس از انقلاب نخست به نمایندگی از مردم " اِ کس [15]" و سپس مارسی در مجلس قانون گزاری برگزیده می شود و نقش بسیار برجسته یی در این مجلس دارد.
او در این مجلس دو نقش اساسی را بر عهده می گیرد: مبارزه با انحصار طلبی و پایان دادن به استبداد و در عین حال واداشتن اقتدار گرایان سلطنتی  به قوانین مجلس. این گونه موضع گیری هایی می توانست برای میرابو ابهاماتی را در بر داشته باشد، از جمله با دفاع از انقلاب قصد دارد به سلطنت خدمت کند. دشمنان او در جبهه مخالف، او را به فرصت طلبی [16] متهم می کنند. اندیشه های میانه روانه او، بیشتر به او شخصیت یک میانجی را می بخشد. سخن رانی های فصیح، پر قدرت، خشونت بار ، طعنه گو و متقاعد کننده میرابو بر خاسته از اعتقاد راسخ او و مبتنی بر استدلال است که اغلب در موقع سخنرانی حالت نمایش به خود می گیرد. میرابو در هنگام سخن رانی مردم را می ترساند، بد گمان می کند و تحت کنترل در می آورد . میرابو مانند اغلب نمایندگان، متن سخن رانی خود را براساس تبادل اطلاعات حرفه یی تهیه می کند ، اما مهم ترین سخن رانی های او فی البداهه گفتن است.





دانتون( 1794 – 1759)



 ژرژ – ژاک دانتون [17] بنیان گزار " باشگاه یا کلوب کُردونیه [18]"، وزیر دادگستری و رییس کمیته نجات خلق در دوران انقلاب و مردی است که  با روی دادهای این زمان رابطه مستقیم دارد. دانتون مرد عمل و سخن رانی است که که کلام او تاثیر بسیار زیادی بر روی مردم دارد. او نقش تعیین کننده یی در سیاست خارجی جمهوری نوپای فرانسه  طی سال های 1792 و 1793 دارد.دانتون هنگامی که فرانسه در خطر قرار می گیرد، مقاومت ملی را سازماندهی می کند و با سخن رانی های تهییج کننده  و پرحرارت خود، میهن را از خطر نجات می دهد.
دانتون در مواقع ضروری بلافاصله وارد صحنه می شود و به سخن رانی می پردازد و با استعدای که دارد اغلب سخن رانی های او بالبداهه است. زبان مستقیم و صدای پر طنینی دارد. جایگاه سخن رانی نیز برایش مفهوم خاصی دارد : " شهامت در سخن گفتن، شهامت بیشتر، بازهم شهامت ..." هنگامی که در 31 مارس 1794 در معرض دستگیری قرار می گیرد، دوستانش او را تشویق به فرار می کنند و او در پاسخ می گوید: " فرار کردن؟ آیا می توان میهن را نیز باخود به همه جا کشید؟ "
دانتون در مخالفت با تشدید ترور که خود بر قرار کرده بود، از سوی دادگاه انقلاب محکوم و در 5 آوریل 1794 به گیوتین سپرده می شود.


روبسپیر (1794 – 1758

ماکسیمیلین  ماری ایزود دو روبسپیر یا ماکسیمیلین دو روبسپیر [19] ، وکیل و مرد سیاسی فرانسه در 6 ماه می 1758 در " آراس " زاده می شود. نخستین فرزند از خانواده یی است که پنج فرزند دارد. در 6 سالگی مادر و اندکی بعد پدر را از دست می دهد و سرگردان می شود. پدر بزرگش سرپرستی او را بر عهده می گیرد و تحصیلات بسیار خوبی را پشت سر می گذارد ، به کلژ لویی دو فرانس در پاریس می رود و با گرفتن لیسانس حقوق، در 1781به حرفه وکالت روی می آورد. 
در 1789 به نمایندگی از " طبقه سوم" می رسد و به زودی به یکی از برجسته ترین چهره  " دموکرات ها " در مجلس قانون گزاری و مدافع لغو بردگی ، لغو مجازات اعدام ، حق رای برای هرنوع رنگ و پوست از جمله یهودیان  یا بازیگران نمایش و برابری حقوق شهروندی تبدیل می شود.
 روبسپیر هم چنین رییس باشگاه ژاکوبن ها، نماینده کنوانسیون و عضو کمیته نجات خلق است. او به دلیل مسئولیت های متعددی که بر عهده دارد و نیز اعمال خشنی که انجام می دهد، از جمله برقراری دستگاه ترور،از سال 1793 به یکی از بحث انگیز ترین مردان انقلاب تبدیل می شود.
" مدافع فساد ناپذیر مردم" در گیر مبارزه برای استقرار یک دموکراسی همه جانبه و کامل می شود و نظرات خود را در باره لزوم  رعایت غیر قابل انعطاف اراده عمومی و اقتدار ملی به دشمنان داخلی و خارجی تحمیل می کند.
فصاحت و سخن وری او ، تصویری از خود اوست: سر سخت و بی امان . منطق خودرا دارد. قاطع و بی رحم در مقابل حریفان است و نیروی خود را به طور مداوم  وبابهره گیری یک مبلغ در خدمت اعتقادات خود می گیرد. میرابو در باره این مرد جوان می گفت: " این مرد بسا دور تر می رود ، زیرا آن چه را که می گوید به آن اعتقاد دارد." 
اعتقادات راسخ و وسواس گونه، صداقت غیر قابل انعطاف، نیروی سخن وری روبسپیر را به سوی ترغیب و اقناع می کشد . سخن رانی های او پیش از هر چیز تعلیمی است و به سوی آموزش ، شکل دادن و بازساختن انسان سوق می یابد. گفتارهایش ، گاه انتزاعی است و همین گفتار هاست که او را به سوی گیوتین می کشاند.
 گفتار های روبسپیر ، احساسات مخاطبان را بر می انگیزد، زیرا او می داند چگونه مخاطبان را به هیجان آورد. ویژگی شخص با سمت و سوی مذهبی می تواند معنویت را تکامل بخشد و عقیده و ایده به روی دادها می دهد.
روبسپیرخود را از شاگردان روسو می خواند و ارزش احساسات را می داند. او در استدلال و سخن رانی های خود از موضوع های لاتین بهره می گیرد و خود را وام دار رمان " الوییز تازه " از روسو می داند، رمانی که در جوانی همواره بر روی میز کارش بود.

به دنبال روی داد های " 9 ترمیدور"، روبسپیر بازداشت و یک روز بعد یعنی در دهم ترمیدور برابر با 28 ژوییه 1794 به وسیله گیوتین اعدام می شود. او و 21 تن از یاران و همراهانش در قفسی به میدان  انقلاب آورده می شوند و همگی آن ها با گیوتین گردن زده می شوند. در میان اعدامیان ده ها چهره سر شناس انقلاب از جمله شهردار پاریس، فرمانده گارد ملی و نیز برادر روبسپیر و سن – ژوست  دیده می شوند. 



 

بازداشت روبسپیر







[1] Palais - Royal
[2] Le Forum
[3] La Société des Amis des Noirs
[4] Camille Desmoulins
[5] Marat
[6]L'Ami de peuple
[7] Le Père Duchesne
[9] Le Vieux Cordelier
[9] Les Actes des apôtres
[10] L’Ami du roi
[11] Vergniaud

[13] Saint- Just
[14] Honoré - Gabriel Riqueti, comte de Mirabeau
[15] Aix
[16] opportunisme
[17] Georges Jacques Danton
[18] Club cordonnier
[19] Maximilien Marie Isidore de Robespierre, ou Maximilien Robespierre

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

پنجره ها از بودلر

ادبیات و هنر باروک

ویکتور هوگو