ادبیات و سادیسم - ساد



دوناسین آفونس فرانسوا، مارکی منطقه ساد [1]، مشهور به مارکی دو ساد نویسنده، فیلسوف، لیبرتن، سیاستمدار و آته ایست فرانسوی  در سال 1740 دریک خانواده قدیمی اشرافی زاده می شود.  در زندگی همواره خشونت جنسی را در آثار خود ترویج  می کند، از این رو واژه سادیسم از نام او می آید. در 14 سالگی به مدرسه نظامی می رود. و در 23 سالگی به پاریس باز می گردد. با هنرمندان و نجیب زادگان  مطابق میل و سلیقه خود رفت و آمد می کند. با این که عمویش معلم صومعه است، اما او خیلی زود نمونه یی از بی قیدی و زیر پا گذاردن اخلاق معرفی می شود. اندکی پس از ازدواج به عنوان " افراط در هرزگی " به زندان می افتد. دومین زندان او که به جرم مسموم کردن یک روسپی است، 6 ماه به طول می انجامد. ساد در نهایت به طور غیابی به مرگ محکوم می شود، اما به ایتالیا می گریزد. طی فرمانی که شاه صادر می کند، او را می گیرند و بخش بزرگی از زندگی اش را در سیاه چال های باستیل ،شارنتون و ونسن می گذراند. درطی این زندان های طولانی ، ساد شروع به نوشتن می کند و هم زمان با انقلاب و تسخیر باستیل، او نیز آزاد می شود. 


خانه ساد، عکس سال 1768



نویسنده نفرین شده
ساد با انقلاب آزادی اش را به دست می آورد، اما به زودی دوفرزندش مهاجرت می کنند، همسرش به علت خشونت های خانوادگی از او جدا می شود. اموال و دارایی اش در شهرستان به غارت می رود و به تنگ دستی می افتد.  ساد سپس وارد فعالیت های سیاسی می شود وریاست یک کمیته انقلابی را به عهده می گیرد، اما در 1793  به اتهام ترور دستگیر وبه  اعدام محکوم می شود و تنها به دلیل یک خطای اداری از گیوتین می گریزد. از این پس مارکی دو ساد ، زندگی فقیرانه یی دارد و برای گذران زندگی ناگزیر دست به نمایش نامه نویسی می زند. در سال 1801 دوباره به واسطه  نوشته های اغراق آمیز و خشونت های جنسی دستگیر و به دیوانه خانه شارنتون منتقل می شود و تا زمان مرگ در این دیوانه خانه می ماند. مارکی دو ساد بیش از30 سال از عمرش را در زندان می گذراند و در زندان است که به کار نوشتن ادامه می دهد.
  
مارکی دو ساد ضمن آشنایی کامل به زبان فرانسه، در اغلب آثار خود به دفاع از خشونت و رنج ناشی از لذت دیگران و تصویر کردن صحنه های بیش از حد مستهجن همراه با تحلیل های فلسفی می پردازد. در " گفت و گو میان یک کشیش و یک محکوم رو به مرگ " ( 1782) بر آته ایسم مطلق تاکید می کند.

در نیمه سده بیستم است که اثر مارکی دو ساد که همواره ممنوع، شریرانه و شیطانی محسوب می شد، دو باره کشف و باز سازی می شوند. در این کشف و بازسازی، اثر ساد تنها به عنوان یک اثر سطحی و کاملا " سادیسم " و " جنسی[2]" مورد مطالعه قرار نمی گیرند، بلکه این دورویی و ریاکاری و اندیشه مسلط بر جامعه است .. تصویر اغلب اغراق آمیز او نشان از میل آزادی انسان به محدودیت ها یی است که او را احاطه کرده است.
مارکی دو ساد را می توان از جمله نویسندگان بزرگ  و فیلسوف فرانسه دانست که دامنه اندیشه هایش از آغاز تا انتها نتایج منطقی به خود می گیرد.

مارکی دو ساد آثار متعدی دارد که از جمله آن ها می توان اثرهای زیر را نام برد:

بی دوام  3( 1781 - کمدی)، ،گفت و گو میان یک کشیش و یک محکوم رو به مرگ  4( 1782)،منحرف 5 ( 1783)، تراژدی،ژوستین یا بدبختی های فضیلت  6( 1791 -رمان)،.آلین  و والکور 7( 1795 - رمان.)، فلسفه در اتاق خلوت  8( -1795 - رمان.)، ژوستین تازه  9( 1795 - رمان)، داستان ژولیت  10(1797 رمان)، جنایت های عشق  11(1800 - نوول ها و نقد ادبی).120 روز از سدوم یا مکتب لیبرتی ناژ  12( رمان.-  دست نویس گم شده که در 1904 پیدا و منتشر می شود). 

دست نویس 120 روز از سِدوم، نوشته شده در زندان باستیل


صرف نظر از تکرار و یک نواختی صحنه های هرزه  و " سادیستی [13]" ، در اثر ساد پاره یی مسایل مطرح می شود که بر اخلاق ، سیاست و فلسفه اثر می گذارد و حتا اغلب اوقات عکس آن به کار می رود.
نقطه مشترک این مسایل، بی تردید  اسطوره زدایی بسیار تحریک آمیز از ارزش های اخلاقی و عقیده های زمانه است. این اسطوره زدایی مانند آن چیزی است که در نزد کودِرلو دولاکلو با معکوس و وارونه کردن ارزش ها می گذرد: ارزش هایی که متعلق به آریستوکرات ها و اشراف واخلاق و آموزش آن ها ست. میل به خوبی، تحمل و احترام به دیدگاه های دیگران و نوع دوستی که آرمان عصر روشنگری است، در نزد ساد به جست و جوی پیوسته لذت و خوشی از طریق شر و بدی تبدیل و اصول  قدرت و عمل می شود.  
زندگی مارکی دو ساد، خود مروری کلی بر آن چیزی است که فساد و تباهی خوانده می شود.  اشراف به عنوان نخبگان اجتماعی، اِعمال فشار، استفاده از زور و استثمار ضعیفان را توجیه و توده را به قربانی تبدیل می کنند. آریستوکراسی و اشرافیت تحصیل کرده  به مثابه یک کاست برتر اجتماعی و به یاری استعداد و توانایی هایش، می تواند بر تعصبات و خرافات غلبه کند. از این روست که در رمان های ساد، بدترین لیبرتن ها متعلق به اشراف، نوبل ها و روحانیت بالا می باشند. " سن - فون " به عنوان وزیر فاسق و حامی " ژولییِت " یک نمونه از این دست است.
برای ساد، طبیعت مرجع است، اما به مفهومی کاملا گمراه با آن چه روشنگران عصر روشنگری می پنداشتند. اگر روسو از طبیعت تصویری از پاکی و صفا دارد، برای ساد، طبیعت  الگوی برتر و نهایی خشونت و توجیه کننده هر نوع بهره وری و استثمار بی رحمانه ضعیفان از سوی قدرتمندان به شیوه  قوی و طبیعی است. ساد در اثر خود به نام  سرگذ شت ژولییت می نویسد: " تخریب، بدی و ستم نخستین تمایلاتی اند که طبیعت در قلب ما حک کرده است."
این عقیده به گونه قوی تری در " فلسفه در اتاق خلوت " می آید و نویسنده  با تاکید براین که خشونت و سادیسم فضیلت واقعی طبیعت اند. به نظر او کافی ست تا طبیعت را دنبال کرد، امری که به گمراهی در آموزش می انجامد: به جای شکل دادن به روح و روان، باید تن را به انجام شر و هدف های مخرب جنسی در رابطه با انحرافات جنسی جامعه[14] ترغیب کرد، مانند آن چه که سه مربی در فلسفه در اتاق خلوت عمل می کنند و خشونت و تجاوز را نه تنها یک حق، بلکه حامل یک لذت مفرط می دانند.  در این جا حساسیت و فضیلت به طور کامل از هم جدا می شوند: هدف ساد ویران کردن آرمان های عصر خویش است.










[1] Donatien Alphonse François, marquis de Sade
[2] Sadisme et de la pornographie
[3] L'inconstant
[4] Dialogue entre un prêtre et un moribond
[5] Le prévaricateur
[6] Justine ou les malheurs de la vertu
[7] Aline et Valcour
[8] La philosophie dans le boudoir
[9] La nouvelle Justine
[10] L'Histoire de Juliette
[11] Les crimes de l'amour
[12] Les 120 journées de Sodome ou l'école du libertinage
سادیست، کسی که از زجر دیگران لذت می برد. واژه سادیسم برگرفته شده از نام این نویسنده است.[13] Sadique   
[14] Perversion sexuelle  

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

پنجره ها از بودلر

ادبیات و هنر باروک

ویکتور هوگو