نام شاعر نفرین شده بر تارک یک بیمارستان

 

 


"سوررئالیست ها ویران می کردند تا بسازند، لوترِه آمون ویران می کرد تا ویران کرده باشد."   

زیباست وقتی می بینیم بیمارستانی بر سر در خود، نام شاعر ناشناخته یی را برگزیده است. نمی دانم این امر در جای دیگر سابقه دارد یا نه؟ نهادن نام شاعر بر سر در یک بیمارستان، هم پاس داشت او هم نوعی هم سنخی با شخصیت شاعراست.

بیمارستان یا کلینیک روان پزشکی متخصص در تشخیص و معالجه بیماری های روانی در میان نوجوانان و جوانان 8 تا 25 ساله در یکی از شهر های شمالی فرانسه، نام لوتره آمون شاعر فرانسوی را برتارک خود دارد.

نام نخستین او ایزیدور لوسی اَن  دو کاس Ducasse Isidore Lucien است و "کُنت لوتره آمون comte de Lautréamont " نام مستعار اوست. او در 1846 در شهر " مونته ویدئو " پایتخت اوروگوئه و در یک دوره سخت تاریخی زاده شد. سال های کودکی او پر از خشونت و پس زمینه های جنگ طی سال های 1843 تا 1851 است . پدرش کارمند کنسولگری فرانسه در مونته ویدئو بود. پس او در  همان جا به تاریخ 4 آوریل 1846 زاده شد. کودکی اش را در اوروگوئه گذراند و در 13 سالگی به فرانسه آمد.

لوتره آمون در زمره شاعران نفرین شده فرانسه است. چگونه می توان به یک شاعر، صفت " نفرین شده" اطلاق کرد؟ اگر به مقاله یی که ورلن از شاعران نفرین شده به دست می دهد، مراجعه کنیم، نام شش تن را در آن می بینیم:  "ادوارد کوربی یر" (1875 -1845)، "آرتور رمبو"(1891 - 1854)، "استفان مالارمه" (1898 -1842)، "مارسلین دِبورد والمور" (1786-1859)، "ویلیِه دو لیل آدم" (1838-1889و خود "پل ورلن"( 1896- 1844 ) زیر نام " " لیلیان تهی دست". برای این که این فهرست کامل شود، باید نام برخی دیگر از شاعران را که ورلن به دست می دهد، افزود:"نروال"، "بودلر" و "لوتره آمون".

"آواز های مالدورو" اثر بزرگ لوتره آمون است که گزیده آن به صورت ناشناس در 1869 به چاپ می رسد که یک قطعه شعر بلند به نثر و در 6 بخش تقسیم شده است. سال بعد متن کامل آن در بلژیک به نام مستعار لوتره آمون انتشار می یابد.  کتاب شاعر  هیچ تفسیر و مقدمه یی ندارد. ناشر نگران از خشونت و طغیانی که در کتاب موج می زند، بسیاری از نسخه های آن را از ترس تعقیب قضایی در انبار حبس می کند.

در سال 1870، دو مقاله از شاعر به چاپ می رسد: شعر یک و شعر دو. شاعر آن را با نام " ای. دوکاس " امضا می کند. او با به کار گرفتن نام خود، سبک و لحن خود را تغییر می دهد.  به ستایش از یک ادبیات خوش بین، سالم و زندگی هیجان انگیز می پردازد و این شیوه که برعکس آواز های مالدورور، است به عنوان یک راز باقی می ماند.

لوتره آمون در نوامبر 1870 و در سن 24 سالگی در پاریس  از جهان می رود. بر روی برگه گواهی مرگ او این عبارت خوانده می شود: " بدون هیچ اطلاعات دیگر ".

گفته می شود بیماری سل او را کشت.

"آواز های مالدورو" در زمان حیات شاعر با عدم استقبال خوانندگان زمانش روبه رو می شود. در پایان سده، برخی نویسندگان  به آن علاقمند می شوند، اما علاقمندی اینان تنها در حد نزدیک شدن به اثر یک بیماری است که مغز معیوب دارد! می بایست منتظر ماند تا آندره برتون و دیگر سوررئالیست ها این اثر را کشف و از آن اعاده حیثیت کنند..اینان در اثر لوتره آمون، تمایلاتی به "تغییر زندگی" و زیر و رو کردن زبان، نگارش و جهان می بینند. آفرینشگران آثار غیر معمول به ویژه آهنگ ششم او را مورد تحسین و تمجید قرار می دهد که می گوید:

" زیباست باز و بسته شدن پنجه های پرندگان شکاری؛ یا چون احتمال حرکات عضلانی در ناحیه پشت گردن؛ یا بهتر مانند قفس دایمی موشی که تنها می تواند  جونده های دیگر را بگیرد و می تواند خود را میان انبوه کاه پنهان سازد؛ و مخصوصا مانند برخورد اتفاقی روی میز تشریح  یک ماشین دوخت و یک چتر! "

این منظومه یک سرگذشت هماهنگ و منسجم نیست، اما شامل بخش هایی است که قهرمان اصلی آن مالدورور دارای یک شخصیت شیطانی و  نیروی فوق العاده یی است .

 این کتاب که بعد ها مورد توجه شاعران و منتقدان قرار می گیرد و به شهرت می رسد. در1874، نسخه های به فروش نرفته به وسیله یک ناشر دیگر بلژیکی  به نام " ژ. ب. روزه " خریدای می شود و در 1885، " ماکس والر " مدیر  نشریه "بلژیک جوان" خلاصه یی از آواز های مالدورو را به چاپ می رساند و در واقع این مجموعه کشف می شود.

مالدورور، مظهر شورش نوجوانان و پیروزی تخیل بر واقعیت است. به هنگام خواندن آواز های مالدورو، خواننده به سختی دچار سرگیجه می شود.

لوترِه آمون و سوررئالیسم

لوتره آمون و آثارش، هردو در پرده یی از ابهام اند: از  نام مستعار که شاعر بر خود نهاده است و نیز  ژانرشعری و قهرمانی که انتخاب کرده است. براین الهام می افزاید: اثرش بیشتر ترکیبی از دوره رمانتیسم است و ضمن آن که شاعر یک خشونت فوق العاده شخصی نیز بر آن می افزاید که نشان دهنده  مفهوم نومید کننده یی از جهان است. این است که اصالت و در عین حال دشواری خواندن " آوازهای مالدورور " را سبب می شود.

میراث رمانتیسم  لوتره آمون خود را به عنوان یکی از میراث بران رمانتیسم اروپایی معرفی می کند. "آواز های مالدورور" نشان می دهد که شاعر تمام تلاش خود را به کاربرده است تا منابع بسیار عمیق و بسیار درهم رمانتیسم را بگیرد و به آن شکل وسیع تری بدهد. "نو و تازه " در یک حماسه اغراق آمیز دنبال می شود تا جایی که منجر به یک طغیان روشمند می شود. طعنه زدن، بی احترامی و طنز و دو پهلوی مخرب و نیز خشنودی سادیستی از خود، نگرش و مشخصه قهرمان لوتره آمون است. گاه به زبان " من " و زمانی شاعر به نام " او" دهشت جهان را محکوم می کند و این در حالی است که او با آگاهی کامل در آن مشارکت دارد.

مالدورور قهرمان لوتره آمون بیان و تجسم  شر و بدی و رنجی است که احساس می کند  به او تحمیل شده است. او نیروی حیاتی اش راغارت شده می بیند. تخریب، بیان هستی و آزادی اش است، بیانی که از یک زبان بیش از حد می گذرد.

تاثیر اثر می توان در یافت که این تجلیل از ستم در دوره یی که اخلاق بورژوازی " گل های بدی " یا " مادام دو بواری " را محکوم می کند، هم چنان باقی بماند. بعد ها سوررئالیست ها، لوتره آمون را در زمره سوررئالیست ها می شمرند. با این حال، میان او و دیگر سوررئالیست ها یک اختلاف اساسی وجود دارد: " سوررئالیست ها ویران می کردند تا بسازند، لوتره آمون ویران می کرد تا ویران کرده باشد."   

( رحمت بنی اسدی)  



 


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

پنجره ها از بودلر

ادبیات و هنر باروک

ویکتور هوگو