اولیس: جیمز جُویس
معرفی 50 رمان بزرگ سده بیستم
رمان اولیس به زودی به صورت یکی از بزرگ ترین و با نفوذ ترین رمان در
تاریخ ادبیات سده بیستم در آمد.دلایلی که این رمان را به شهرت رساند، نخست توانایی و مهارت استثنایی در شکل رمان است: این
کتاب به 18 فصل تقسیم می شود و هر فصل سبک و شیوه زبانی خاص و تکنیک روایی ویژه
خود را دارد. داستان از رئالیسم سنتی می گذرد و در آن گزارش ها یا بازی هایی مانند
پرسش و پاسخ، گفت و گوهای نمایشی و نطق های طولانی در هم تنیده می شوند. تک گویی
های مشهور " خانم بلوم" که برای نویسنده رمان در واقع " برجسته
ترین بخش کتاب" است. این تکنیک " سر ریز کردن آگاهی " و " تک
گویی درونی " به وسیله رمان نویس سبمولیست فرانسوی " ادوارد دوژاردَن [1]"
( 1949 – 1861)،
دوست مالارمِه در رمان " شهرت ها مشغول اند [2]"
( 1887)گسترش داده شده است، اما جیمز جویس نخستین کسی است که از همه امکانات
گزارشی و روایی بهره می گیرد و آن را به رسمیت می شناسد. با رمان اولیس، نوعی روان
کاوی ادبی[3] زاده
می شود که به طور دقیق و با صراحت، مناطق تاریک و مبهم ضمیر ناخود آگاه و پنهان را
روشن می کند و حساسیت ها و احساسات متناقض را در قالب کلمات و در جریان گفتاری
منحصر به فرد و غریب بازتاب می دهد. این امر نو که حاصل نگاه بزرگی است ، ضوابطی
را خلق می کند که هیچ رمان نویسی از این پس نمی تواند از آن چشم بپوشد.
ادامه ....
نظرات