رنسانس: اسطوره وواقعیت ( 1600- 1453 )
تاریخ ادبیات و هنر در سده شانزدهم با واژه " رنسانس " در هم آمیخته است . آیا می توان گفت که پس از فرو نشستن غبار و مِه سده های میانه ( قرون وسطا) ، روشنایی خرد و هنر در جهان سر بر آورده است؟
رنسانس در سده شانزدهم ، " نوزایی " فرهنگ و هنر و عصر " زایش" روح مدرن  در برابر قرون وسطاست . قرون وسطا یک دوره دراز و  سیاه  بین  پایان فرهنگ  " گالو رومی" و اختراع دستگاه چاپ است . در واقع ، سده  پانزدهم از مراحل اصولی نوزایی فرهنگی عبور می کند و سده شانزدهم با معماری بناها و کاخ های بزرگ و رفیع در منطقه " لوآر " ، واقع  در مرکز و غرب فرانسه  تفاوت آشکار خود را با عصر بربریت و جنگ های ویرانگر مذهبی نشان می دهد . با این حال تغییرات واقعی در حوزه های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی متعلق به این دو سده است . در واقع،  در یک جامعه به سرعت در حال تغییر است که ادبیات جدید ظهور می کند، ادبیاتی که وارث ادبیات سده پانزدهم و سر آغاز یک ادبیات مدرن ا ست .
اما واقعیت چیست ؟ چه کسی مفهوم رنساس را آفرید ؟



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

پنجره ها از بودلر

ادبیات و هنر باروک

ویکتور هوگو